میدانید...
میدانید
دقت بفرمایید تمام حماسه سرا ها شخصیت اصلی داستان خودشان را قربانی میکنند.
شما شاید اهل فیلم باشید، بیایید از فیلم مثال بزنیم. فیلم «تروی» را بیارید در ذهنتان! حماسهی هومر؛ شخصیت محوری داستان هومر کسی است بنام آشیل؛ در فیلم تروی آخرش چ شد؟
یا شاهنامهی خودتان را بیارید در ذهنتان؛ شخصت اصلی آنجا رستم بود. رستم به مرگ طبیعی مرد؟ نه؛ رستم هم قربانی شد.
قطعا گفتن این مورد کنار این دو مثال صحیح نیست اما مجبور هستم
اباعبدالله را بیارید در ذهنتان؛ مثال اتم(تمامترین)، اکمل(کاملترین)، اعلی(والا ترین) این موضوع اباعبداالله است. چه صحنهای خلق کرد.
که انگار خدا حیفش میاد آدم خوبهاش به مرگ طبیعی بروند؛ یا خودشان شهید میشوند؛ یا عالمی را شهید میکنند. خمینی چند علی اکبر شهید کرد. فکر میکنید مقام خمینی کمتر از آنهاست!
خدایا اگر خمینی در جهنم است، ما را هم در آن جهنم به او ملحق کن. آخ که عجب بهشتی میشود آن جهنم
از بیانات شهید مطهری عزیز مطلبی راجع به بزرگی و بزرگواری روح درج میکنیم:
روح مرد بزرگ، صاحب حماسه است؛ خواه برای خودش کار کند یا برای یک ملت، یا برای انسانیت و یا حتی بالاتر از آن، خود را خدمتگزار هدفهای کلی خلقت بداند که اسم آن را رضای خدا میگذاریم. نادرشاه، اسکند و ناپلئون همگی نمونههایی از یک روح بزرگند، اما مقدس نیستند، زیرا آنها به وجود آورندهی حماسه ی فردی هستند؛ یعنی منشأ آن حماسه افرینیها، خودخواهی و جاه طلبی است. به همین علت، مثلاً اسکندر برای یونان یک قهرمان محسوب میشود و برای ایران یک جنایتکار.
امام حسین (ع) یک روح بزرگ و مقدس است. روح که بزرگ شد، جسم به زحمت میافتد و اگر روح کوچک بود، تن آسایش مییابد. روح کوچک، مطیع تن است و به دنبال خواهشهای تن میرود و برای یک لقمه نان، ذلیل میشود. اما روح بزرگ به تن، نان جو میخواراند، بعد هم بلندش میکرد که شب زندهداری کند. سر در تنور میبرد که دیگر در کار یتیمان و بیوه زنان تقصیر نکند. ارزو میکند در راه هدفهای الهی فرقش شکافته شود و بعد هم خدا را شکر میکند. آن تنی که زیر سم اسبها لگدمال میشود، جریمهی یک روح بزرگ را میدهد
بسیار زیبا است
بر دل نشیند...