عملیات عاشورا
عملیات عاشورا
میمک؛ آزادی یکی از بلندترین کوه های جبهه ی میانی جنگ
با تهاجم سراسری ارتش صدام به مناطق غرب و جنوب غربی ایران، منطقه عشایر نشین میمک نیز به اشغال نیروهای عراقی درآمد .
تا نوزدهم دی ماه ۱۳۵۹ که نیروهای سپاه و ارتش به همراه عشایر غیور منطقه تلاش خود را برای آزادسازی میمک طی عملیاتی بنام ذوالفقار به انجام رساندند؛ که البته تنها بخشی از منطقه آزاد شد در این یورش شهیدان هوانیوز علی کشوری و محمد شیرودی نقش عمده ای در فتح و دفع پاتک دو هفته ای دشمن ایفا کردند تا اینکه سرانجام عملیات عاشورا در این منطقه به اجرا درآمد.
این منطقه پر از شیار و بلندی های گوناگون است با این وجود خاک برخی مناطق رسی و یا رملی است. عملیات عاشورا در حدفاصل دو تنگه بیناب و بیجار متمرکز شده بود. کوه های بلندی در آنجا وجود دارد که شاخص ترین آنها میمک است.
از میان سایر ارتفاعات زالوآب، کانی سخت، شورشیرین و شینو برجستگی ویژه ای دارد. این عملیات با رمز یا اباعبدالله الحسین ع با هدف آزادسازی بخشی از خاک میهن اسلامی در ساعت ۲۴ نیمه شب، بیست و پنجم مهرماه ۱۳۶۳ به مدت پنج روز صورت پذیرفت و علاوه بر فتح بخشی از زمین های جبهه ی میانی قسمتی از قوا بر تجهیزات دشمن منهدم و حالت پدافند در دشت به دشمن تحمیل شد. همچنین امکان و سهولت رفت و آمد در جبهه های جنوبی و غربی فراهم شده و جبهه های دو جناح میمک به هم متصل شده است.
نیروهای زمینی ارتش، سپاه که از سه محور به دشمن یورش برده بودند به مدد توفان و هوای آشفته ای که به خواست خداوند در روز پیش از عملیات در منطقه براه افتاده بود و علی رغم اینکه دشمن دید وسیع و روشن را در دست داشت جابجایی خود را صورت دادند و پنجاه کیلومتر مربع از مناطق اشغالی و بخش مهمی از بلندی های فیصل، جاده ی مرزی خوی را آزاد و راه مندلی-بدره را تهدید کردند.
ضمن آنکه چهارده گردان پیاده و زرهی دشمن از هفتاد تا صد در صد آسیب دیده و یکصد و نود اسیر از دشمن گرفته شد در میان اسرا هفتاد و دو درجه دار و دوازده افسر ارشد به چشم میخورد.
این حمله با سقوط سه فروند هواپیمای روسی عراق و دو چرخ بال و انهدام هفتاد و پنج دستگاه تانک و نفربر زرهی ده ها دستگاه خودرو و سه دستگاه لودر و بولدوزر همراه بود همچنین از ارتش عراق نه دستگاه تانک و نفربر پنج غبضه خودروی دارای توپ ۱۰۶ م م بیست قبضه خمپاره انداز هفت قبضه توپ ضد هوایی بیست دستگاه خودروی سبک و سنگین چندین انبار مهمات و انبوهی از سلا های سبک به دست رزمندگان اسلام افتاد
- خاطره ای از این عملیات، بیان شده در کتاب «خاک های نرم کوشک»
تو عملیات میمک سر راهمان یک سری ارتفاعات بود.باید از آنها می گذشتیم و آن طرف، توی دشت خاکریز می زدیم. این کار کمترین نتیجه اش چند برابر شدن کارآیی سایت موشکی ما بود. از آنجا جواب حمله های موشکی دشمن به شهرهامان را خیلی بهتر میتوانستیم بدهیم.
شناسایی های سخت و طاقت فرسا تمام شد و بالاخره شب عملیات رسید و ما، پا گذاشتیم توی میدان.
عملیات سخت و نفس گیری بود. تیپ عبدالحسین، منطقه خودش را گرفت و مدتی بعد تثبیت کرد، تیپ امام موسی کاظم ع هم که جناح راست بود، کارش را با موفقیت تمام کرد.
تیپ ما از جناح چب وارد عمل شد. منطقه را گرفتیم، ولی نتوانستیم آنجا را تثبیت کنیم. از همان جناح هم دشمن پاتکهای سختی زد و خیلی فشار آورد به مان. اگر اشتباه نکنم، درست هفت شبانه روز مقاومت کردیم و جنگیدیم ؛ ولی باز منطقه تثبیت نشد.
تصمیم گرفته بود یکی از گردانهایش را برای کمک بفرستد، و فرستاد. مهم تر از این قضیه، آمدن خود او (عبدالحسین برونسی) بود. بچه ها وقتی او را کنار رفیعی دیدند، روحیه شان از این رو به آن رو شد. پابه پای بقیه شروع کرد به جنگیدن.
آن روز در مدت کوتاهی، ورق به نفع ما برگشت و مدتی بعد، منطقه ما هم تثبیت شد.
خاطره ای از کتاب «خاک های نرم کوشک» صفحه ۱۹۸ – راوی: محمد حسن شعبانی
برای خواندن کامل این خاطره کلیک کنید
این مطلب بصورت فایل صوتی: