یا ابا المظلوم



لُژ نشـــین
دفاع مقـدس
اینفوگرافیک
...
    لوگواین وبلاگ رابه وب خوداضافه نماييد:

یا ابا المظلوم

خلاصه‌ی تمام آنچه در حکومت رضاشاه انجام گرفت!

چهارشنبه, ۲۰ بهمن ۱۳۹۵، ۰۹:۳۴ ق.ظ

...اینک با نقل قسمت هایی از سلسله مقالات پرمغز ارسلان خلعتبری در روزنامه ی ستاره تحت عنوان "رفع اشتباه یا دفاع از آزادی" این فصل را به پایان میبریم:

پس از خاتمه ی جنگ اول جهانی اوضاع دگرگون گردید و ایران روابط جدیدی با همسایگان خود و دول دیگر شروع نمود. بهترین فرصت برای اصلاح و ترقی پیش آمد و مردم با حسن نیت دور شاه سابق (رضاشاه) جمع شدند زیرا طالب اصلاحات بودند اما هزار افسوس که او نفع شخصی خود را بر نفع مردم ترجیح داد و برای همیشه به مردم این کشور فهماند که دیکتاتوری بلای جامعه است و باید حکومت به دست مردم باشد و فریب دیکتاتور را نباید خورد مسلم است در این بیست سال کارهایی صورت گرفته که در جای خود مهم است آیا تصور می کنید اگر آن شاه سابق(رضاشاه)  نبود این کارها صورت نمیگرفت؟

اوضاع بین المللی بعد از جنگ نه فقط به کشور ما بلکه به همه ی کشورهای کوچک فرصت ترقی و پیشرفت داد هر کشوری به تناسب موقعیت و توانایی خود ترقی کرده است اگر آن روز شاه سابق(رضاشاه)  را به سلطنت برنمی گزیدیم تصور می کنید خدمت نظام وظیفه در ایران مستقر نمی شد، راه های شوسه ساخته نمی شد، بانک ملی تاسیس نمی گردید، تلگراف، بیسیم و رادیو به این کشور نمی آمد، تکلیف ایلات بالاخره معلوم نمی شد، اختیار اسکناس به دست بانک شاهنشاهی باقی میماند کاپیتولاسیون الغا نمی گردید (آیا در الغا کاپیتولاسیون جز این بود که دول حسن نیت داشتند و الا مگر ما قدرت فوق العاده داشتیم که به انها عقیده خود را تحمیل کنیم) کارخانه وارد نمی کردیم (کارخانه بیش از آنچه در کشور هست وارد می کردیم و کارخانه های نخ و چیت و چوب و پارچه و حریر بافی و غیره در انحصار شاه نمی شد) آیا تصور می کنید که اگر شاه سابق(رضاشاه)  اجازه میداد وکلای مجلس آزاد باشند قوانین که با شور حقیقی آنها می گذشت به مراتب بهتر از قوانین فعلی نمی شد اگر میگذاشت صاحب منصبان قشون نظر در اداره کردن قشون داشته باشند، قشون به طرز بهتری اداره نمی گردید آیا افراد کارآزموده و فکور ملت ما نمی فهمیدند که بانک کشاورزی مفید است؛ اولین فکرشان این نمی شد که بایستی در کشور دانشگاه بزرگی باشد به فکر نمی افتادند که راه ها باید امن باشند، نمیدانستند باید مدارس را زیاد نمود؟ محصل به اروپا فرستاد؟

اگر این اصلاحات در لوای حکومت ملی صورت می گرفت دارای اساسی هم می شد زیرا فکر نفع شخصی دیگر در آن راه نمی یافت برای برنج انحصار درست نمی کردند که اولا کشت برنج در اصفهان و سایر جاها ممنوع شود و ثانیا کسی که برنج کشور به استثنا مقدار کمی بقیه مال اوست بتواند با قیمت های گزاف بی دردسر برنج خود را یکجا بفروشد برای پنبه و خیلی چیزهای دیگر به همین جهت انحصار نمی ساختند بخاطر شرکت حریر بافی چالوس ابریشم هایی را که قبلا اجازه ی ورود داشته در انبار توقیف نمی کردند تثبیت غله، گندم آن شخص را مجبور نمی شد چندبرابر قیمت واقعی بخرد و بعد برای جبران خسارت و مافات نانواها به خاک اره و جو و شن متوسل شوند و چهار پنج سال شن و نمک و جو و خاک اره به مردم بیچاره بدهند. کامیون های دولتی و شهرداری سنگ کشی برای قصور شخصی نمی کردند. مردم آن لباس های بلند و مختلف را با میل از تنشان بدر میکردند مگر لباس در روحیه و اخلاق و اصول و اصلاحات مدخلیتی دارد مگر همین ایرانی ها نبودند که با قباهای سه چاک دراز و ریش و سبیل به فتح هندوستان هم نایل شدند و آن مصاف های بزرگ را دادند گمان می کنید اگر حکومت ملی می شد مردم دست از پاره ای خرافات بر نمیداشتند مثلا تعزیه خوانی و آخوندبازی های بیجا که هیچ ارتباطی به اصول و اساس مذهب نداشت تا حال باقی میماند آن نسلی که تربیت شده ی حکومت مشروطه  بود به این خرافات و موهومات عقیده نداشت آن نسل سابق هم به مرور از بین میرفت در دوره ی شاه سابق(رضاشاه) مقداری از کارها صورت گرفت ولی متاسفانه چون نفع شخصی همیشه غلبه داشت فقط از لحاظ ظاهر فرق کرد بناهای بزرگ و عمارات قشنگ ساخته شد عمارت شهربانی بسیار مجلل و آبرومندبود اما آن عمارت در آن موقع برای سلب آسایش از مردم بود نه حفظ آن گفتند که بهداری ترقی و عظمت یافته اما حقیقت جز آن بود که نمایش داده می شد. ارتش بزرگی ایجاد گردید که البته همه میدانیم بعضی از آنها به فکر خود بودند عده ای از صاجب منصبان لایق و وطن پرست هم داشتیم ولی متاسفانه تشکیلات اساسی و صحیحی در بین نبود و ما به چشم خود شاهد این قضیه بودیم

یک نفر مخصوصا وقتی تمام اوقاتش متوجه نفع شخصی خودش باشد چگونه می تواند هم ارتش و هم مالیه و هم صنایع و همه چیز کشور را اداره کند. وزارت صنعت و فلاحت ایجاد شد اما به بینید کارهایش برای چه و برای که بود این راه های زیادی که برای شمال ساخته شد دقت کنید برای چه منظوری بود آیا گمان می کنید تاسیس دانشگاه یا اداره ثبت اسناد و املاک و موسسات جدید از آن قبیل فکر خود آن شخص بود کسی که نمیدانست دانشگاه چیست و از اداره ثبت اسناد خبری نداشت چگونه چنین فکری را میداد این افکار از دیگران بود منتهی همه میخواستند همه چیز بنام یکنفر تمام شود و در مقابل آن یکنفر کسی ابراز وجود نکند کسی که تادوسال قبل از تغییر کلاه به شاپو بمعاون مدعی العموم که در مدرسه امنیه حین تدریس سربرهنه بود میگفت مگر اینجا هتل دوفرانس است که سربرهنه هستی و وزیر وقت مجبور می شد آن مستخدم بیچاره را به ماموریت بوشهر بفرستند که یک نوع تبعیدی باشد چگونه دوسال بعد به فکر خودش دستور میداد که همه باید کلاه و رسم سابق را عوض کنند

از آن وقتی که همه چیز در ایران مخصوص یک نفر شد متصدیان امور دولت بر جان و مال و حیثیت مردم چیره شدند احترام حقوق فردی از میان رفت از مال یتیم و پیرزن صرفنظر نشد وجوه عمومی بی حساب و مواخذه صرف هوس های شخصی شد نصف مردم تهران از تشنگی سوختند که بادمجان های فرح آباد تر و تازه بماند و در حقیقت ارزش افراد از بادمجان هم کمتر شد بارهای مردم در میدان های پایین شهر تا فروش نرفتند بارهای اختصاصی نمی بایستی به فروش برود حتی سیمان را که مورد احتیاج عموم بود همان جاها منحصرا خریداری و بعد سه برابر قیمت خریداری به مردم میفروختند حتی خرید و فروش اتومبیل نیز می بایستی نفعی به یکی از آقازاده ها بدهند

وقتی وقایع اخیر بروز کرد احساسات مردم دیگر حاضر به قبول آن شاه (رضاشاه) نبود آن شاه با آن رژیم دیکتاتوری دیگر نمی توانست با وجود آن وقایع در برابر احساسات مردم دوام داشته باشد در حادثه سوم شهریور دوره خوشی و آسایش یک شخص و عده ای از او استقاده به ضرر مردم میکردند خاتمه یافت./

از کتاب "گذشته، چراغ راه آینده"

"شنیدن همین مطلب بصورت صوتی"

دریافت
حجم: 1.16 مگابایت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">